به گزارش مشرق، انتخاب سرمربی خارجی برای تیم ملی بسکتبال پیش از آغاز سال 94 استارت خورد و علی دولو در دوران سرپرستی خود در این فدراسیون چندین گزینه را برای هدایت تیم ملی در نظر گرفت و در نهایت پاویسویچ اواخر فروردین به وزارت ورزش نیز معرفی شد، اما پس از چند روز کم کم تب انتخاب آن فروکش شد و اعلام شد سرمربی بعد از انتخابات معرفی میشود. پس از انتخابات و ریاست دوباره مشحون، صحبتهایی در خصوص حضور مربی ایرانی هم به گوش رسید، اما تصمیم بر این شد که همانند سابق کار به مربی خارجی سپرده شود، در ابتدا 20 گزینه معرفی شدند و در نهایت رای بر این شد که هدایت تیم ملی به درک بائرمن، سرمربی آلمانی سپرده شود.
بائرمن که شخصیتی آرام داشته و سابقه نایب قهرمانی با آلمان در اروپا را دارد، برای سه ماه و تا پایان جام ملتها سرمربی ایران نام گرفت و پس از یک هفته تمرین، راهی تورنمنت چین شد.
شخصیت او بازیکنان را به این باور رسانده که انگیزه دوباره به تیم ملی بازگردانده شده است. بائرمن در چین سیستم چرخشی استفاده از بازیکنان را برنامه ریزی کرد و به گفته خودش به 60 درصد ترکیبی که میخواسته، رسیده است.
پس از دو هفته حضور در راس کادرفنی ایران برای دقایقی با او همکلام شدیم؛ با وجود اینکه چند ساعتی بود از سفر چین بازگشته و خسته بود، دعوت ما را پذیرفت و به سوالات مختلف در مورد بسکتبال ایران، خودش و بسکتبال آلمان پاسخ داد.
مشروح مصاحبه وی را در زیر میخوانید:
چه شد که بسکتبال ایران را برای کار کردن انتخاب کردید؟
من بازیهای تیم ملی ایران را در جام جهانی اسپانیا دیده بودم و یک شناخت نسبی داشتم. میدانستم که تیم جالبی است و پتانسیل خوبی برای کار کردن و پیشرفت دارد. این نکته برایم مهم بود. انگیزه دومم این بود که ایران قابلیت انتخاب شدن برای المپیک 2016 ریو را دارد. در طول دوره مربیگری بعد از یک بار که با آلمان این شانس را داشتم، ایران میتواند دومین شانس من برای حضور در المپیک باشد. المپیک برای هر بازیکن و هر مربی یک انگیزه خاصی دارد. سومین دلیل و انگیزهام این بود که میخواستم خودم را در این فرصت کم آزمایش کنم.
مهمترین چیزی که باعث جذبتان شد چه بود؟
ایران مانند آلمان 80 میلیون جمعیت دارد و بسکتبال آن مانند این کشور قدمت دارد. تصور میکنم با کار درست و حمایت مطلوب و همکاری بازیکنان که تجربه خوبی در بسکتبال دارند میتوانیم تیمی را درست کنیم که قهرمان آسیا شده و به المپیک برود.
مهمترین ضعف بسکتبال ایران را در این مدت کوتاهی که در کشورمان بودید چه میدانید؟
نظر من این است که هر کسی در این جایگاه قرار میگیرد آرزوی این را میکند که یک ساختار خوبی داشته باشد. نبود مربیان جوان و تحصیلکرده و توانمند میتواند یکی از مشکلات باشد. ایران و آلمان از لحاظ جمعیت یکی هستند اما آلمان شمار انسانهای پیرش زیاد است اما ایران اینطور نیست و اکثرا جوان هستند. برای کشوری با 80 میلیون جمعیت وجود مربیان جوان و تحصیلکرده ضروری است. اگر اینطور باشد ظرف یک یا دو دهه به سطح اول بسکتبال جهان میرسد. به عنوان مثال در چند کشور اروپایی مانند لیتوانی، کرواسی و یونان که حداکثر 9 یا 10 میلیون جمعیت دارند میبینید چه بازیکنان توانمندی وجود دارند.
با یک هفته تمرین به تورنمنت چین رفتید. ارزیابیتان از این رقابتها چیست؟
طبیعی است که این زمان خیلی کم بود. به خصوص اینکه بخواهیم نهایت بهره را از پتانسیل بازیکنان ببریم. با این وجود در این تورنمنت خوب بودیم. من و بازیکنان فهمیدیم که باید در چه جایگاهی قرار بگیریم و کار کنیم.
نتیجهای که کسب شد رضایتبخش بود؟
از نظر نتیجه بدیهی است که با یک هفته کار کردن قهرمان نشویم اما برای شناخت از بازیکنان خیلی خوب بود. با توان فعلی دوم شدیم.
محور تمریناتتان در این یک هفته روی دفاع بود؟
بله اینطور است. با در نظر گرفتن این یک هفته در بخشهای تاکتیکی و امتیازگیری نهایت بهرهبرداری را کردیم. بعد از یک هفته تمرین بازیکنان احساس خستگی میکردند. ما دفاع را طبقهبندی و بر اساس آن کارمان را انجام دادیم. طبیعی است در این یک هفته در بخشهای دفاعی نتوانستیم کار لازم و کافی را انجام دهیم.
در مورد حمله هم برنامه داشتید؟
برای کار هجومی زمان نداشتیم اما از نظر عملکرد دفاعی نتیجه خوبی گرفتیم که فاکتورهای لازم در تیم وجود داشت و بازیکنان خوب توجه میکردند.
چین اصلیترین رقیب ما محسوب میشود. آیا در این مسابقات تیم اصلیاش را به میدان فرستاد یا خیر؟
تیم اول چین در اروپا حضور داشت. این تیم ترکیب امیدهای آنها بود. بازیکنانی که از سه ماه قبل دور هم جمع شده بودند و قرار است در تیم اصلی هم بازی کنند. تیم چین را در صربستان، کرواسی و روسیه به طور دقیق دیده و جزئیات لازم را نکتهبرداری کردیم. اگر فکر کنیم چین اصلیترین حریفمان است اشتباه کردیم. روی کاغذ شاید اولین و جدیترین رقیب باشد اما در یک تورنمنت حریفان دیگر را نباید دست کم بگیریم. برای تکتک حریفان باید دقیق برنامهریزی کرد و با تمام توان مقابل آنها به میدان رفت. کره، لبنان و فیلیپین هم حریفان قدری هستند.
چقدر در این تورنمنت به ترکیبی که مدنظرتان بود رسیدید؟
در خوشبینانهترین حالت بین 50 تا 60 درصد؛ باید بگویم اگر این تورنمنت به جای اینکه امروز برگزار میشد 15 روز بعد بود شناخت من از ترکیب اصلی 100 درصد میشد. الان در فاز اول آمادهسازی هستم. به اهداف خود در کار دفاعی 60 درصد و در حمله تا 50 درصد رسیدهایم.
بازیکنان در صحبتهای خود از اعتماد به نفسی که به آنها از طریق شما داده شده است رضایت کامل دارند.
معتقدم در هر تورنمنت اگر میخواهید موفق باشید باید اعتماد به نفس کافی داشته باشید و قدر خود را بدانید. این اعتماد به نفس هم از طریق مربی و هم از طریق همتیمیها به یکدیگر منتقل میشود. در یک چنین تورنمنتی بازیکن زمانی که احساس کند اعتماد به نفسش بالاست و باور کند که سخت تمرین کرده است میتواند به پیروزی برسد.
ترکیب تیم ملی ایران حدود 10 سال است که ثابت مانده. این احتمال وجود دارد که با حضور شما تغییراتی ایجاد شود؟
حامد حدادی، صمد نیکخواه بهرامی و مهدی کامرانی سه بسکتبالیستی هستند که طی سالهای گذشته خیلی افتخارآفرینی کردهاند. بدیهی است که حضور در المپیک ریو برای آنها باعث افتخار و مهم است اما از آن جایی که سن آنها بالای 30 سال شده است باید در چند سال آینده در نهایت احترام و همکاری از تیم ملی کنار بروند و به فکر حضور نسل جدید باشیم. معتقدم این سه بسکتبالیست از تمام بازیکنانی که بعد از آنها قرار میگیرند بهتر هستند اما باید به نفرات دیگر هم بها و فرصت بدهیم.
تصمیم دارید با مربیان ایرانی جلسه بگذارید؟
برای من همیشه همکاری با همکارانم اولویت مهمی بوده و سعی کردم از بین این همکاران چهرههای برجسته را در کنارم داشته باشم. شاهینطبع یک مربی درجه یک است و تجربه بینالمللی خوبی دارد. او آسیا را به خوبی میشناسد و بدیهی است که با توجه به این خصوصیات به عنوان همکار در جایگاه خوبی از کمکهای وی برخوردار باشم و کمکهای او بسیار خوب و غیر قابل انکار است.
لیگ ایران را از نزدیک مشاهده نکردید. این اتفاق را چطور ارزیابی میکنید؟
این یک اشتباه است که مربی بازیهای لیگ را نبیند. من به صورت زنده بازی ها را ندیدهام اما از طریق ویدئو آنها را مشاهده کردم و اطلاعات زیادی به دست آوردم.
سطح رقابتهای لیگ ایران را چطور دیدید؟
آن چیزی که حس کردم این بود که در فصل قبل 4-3 تیم خیلی خوب و در سطح بالایی بودند اما سایر تیمها در یک سطح قرار داشتند. باید تدبیری اندیشیده شود که تقریبا همه تیمها در یک سطح قرار بگیرند و برنده و بازنده از قبل مشخص نباشند. در اروپا بازیکنان دو بازی در لیگ خود انجام میدهند و یک مسابقه هم بین کشورها در یورو لیگ برگزار میشود.
شما با برگزاری اردوهای بلندمدت موافق هستید یا کوتاه مدت؟
اردو نباید زیاد طولانی و نه کوتاه مدت باشد. مربی برای اینکه فلسفه کاری خود را به بازیکنان منتقل کند به زمان نیاز دارد تا بتواند بازیکنان را هماهنگ و کارش را پیش ببرد. برای اینکه تمام این فاکتورها با هم جور شود و بازیکنان تمام تاکتیکها را یاد بگیرند دو ماه و نیم زمان کافی است. مربی باید تلاش کند تا بازیکن خودش را پیدا کند و تا زمانی که بازیکن به این حس برسد باید تلاش کرد. نباید اینطور باشد در یک اردوی کوتاه مدت 12 نفر را انتخاب و به مسابقه اعزام کنیم و اینطور تصور کنیم که همان تیم هم باید موفق شود؛ این اشتباه است. از سوی دیگر اردوی طولانی مدت هم خستگی جسمی و هم خستگی روحی را به بار میآورد.
خیلی از کارشناسان میگویند در پست سنتر با مشکل کمبود بازیکن مواجهیم. این موضوع را قبول دارید؟
مسلم است. سه نفری را که نام بردم سطحشان از بقیه بالاتر است و سایر بازیکنان از لحاظ توانایی به آنها نمیرسند، اما قطعا پتانسیل بزرگ شدن را دارند. اگر با آنان کار شود به قابلیت خوبی میرسند. به عنوان مثال میثم میرزایی با وجود سن کم در حال حاضر نمیتواند به تواناییهای حامد حدادی برسد. چهرههایی مانند سجاد مشایخی، فرید اصلانی، بهنام یخچالی و محمد جمشیدی بازیکنان جوانی هستند که اگر کار حرفهای با آنها شود به رشد خوبی میرسند. من موافق این هستم که در مورد قابلیتهای آنها صحبت کنیم نه ضعفشان. به نظر من در مورد شرایط حال حاضر باید نگرش مثبت داشته باشیم.
چه راهکاری و پیشنهادی برای پیشرفت بسکتبال ایران دارید؟
اگر روی نوجوانان 10 تا 12 ساله کار درستی صورت بگیرد و سرمایهگذاری شود میتوان از آنها در حدی استفاده کرد که در جام جهانی حاضر شوند.تمام اینها به نگرش مثبت بستگی دارد.
بازیکنان در این مدت که با شما کار کردند به این موضوع اعتقاد دارند که از این به بعد هیچکس حضور ثابتی در تیم ملی ندارد. نظرتان چیست؟
دقیقا همان چیزی است که شما گفتید. وظیفه مربی این است که حس اعتماد به نفس را به بازیکنان بدهد تا آنها همیشه خود را برای حضور در میدان آماده بدانند. معتقدم مربی مانند پدر است. اگر مرتب به فرزندش بگوید که او ناتوان است حس بهبود کار در آن بچه ایجاد نمیشود. باید به او روحیه بدهد.
در فصلی که گذشت دو لیگ برگزار شد؛ آیا این موضوع میتواند مفید باشد؟
در مورد لیگ و برگزاری آن باید مدیران و مسئولان لیگ پاسخ بدهند. خیلی زود است که بخواهم اظهار نظر کنم اما معتقدم بهتر است. یک لیگ پویا برگزار شود و تیمها در سطح نسبتا مساوی قرار داشته باشند.
ایران سال گذشته در بازیهای آسیایی مغلوب کره جنوبی شد و 2011 نیز نتوانست به المپیک برود. فکر نمیکنید کار سختی برای رساندن ایران به المپیک ریو داشته باشید؟
حضور در چنین تورنمنتی نیازمند یک کار گروهی بین فدراسیون و مربیان و بازیکنان تیم ملی است. از نظر من شرایط چین مشخص بوده و رقیب اصلی و میزبان مسابقات است. میدانم که کار سختی داریم اما باورم این است که میتوان در آنجا هم برنده شد. برای رسیدن به آن باید خیلی از فاکتورها را داشته باشیم. تمام نفراتی که در تیم ملی حاضرند باید سالم باقی بمانند. تمام شرایط لازم را باید در اختیار داشته باشیم. باید بها بدهیم و سخت کار کنیم. یک تیم یکپارچه و متحد باشیم که همه برای هم تلاش کنند و برنده باشند. مطمئن باشید اگر تمام این فاکتورها جور باشد به قول ما آلمانیها چینیها را گرم میکنیم و عرقشان را درمیآوریم!
البته ایرانیها هم لفظ شکستن چینیها را به کار میبرند.
این خیلی عالیست. (با خنده)
در ایران همه والیبال را با بسکتبال مقایسه میکنند. این مقایسه را چطور ارزیابی میکنید؟
ابتدا باید بگویم که مردم ایران به والیبال کشورشان افتخار میکنند. آن هم به خاطر قدرتنمایی در جهان. البته مردم ایران باید بدانند که میتوانند در پنج سال آینده به تیم ملی بسکتبال کشورشان هم ببالند. هیچ بسکتبالیستی نیست که از موفقیت والیبالیست خوشحال نشود و برعکس. بسکتبال و والیبال بخشهای همراه جامعه ایران هستند. از نظر من که آلمانی هستم مقایسه این دو سخت است اما میگویم که بسکتبال ایران میتواند به جایگاه والیبال برسد.
شما گفتید در پنج سال آینده ایران میتواند به جایگاه خوبی مثل والیبال برسد اما همه میگویند ما پشتوانه خوبی نداریم. نظرتان چیست؟
رمز موفقیت این میتواند باشد که شما روی بازیکنان 10 تا 12 ساله سرمایهگذاری و به آنها آموزش دهید. روی فیزیکشان کار کنید تا بالا بیایند. کار فدراسیون باید این باشد که مربیان جوان را آموزش دهد و تنها رمز موفقیت چیزهایی بود که گفتم.
آیا از شما خواسته شده در آینده روی تیمهای پایه نیز نظارت کنید؟
در حال حاضر تمام تمرکز ما روی برنامه های تیم ملی بزرگسالان برای رفتن به المپیک است. بعد از آن فارغ از صعود یا عدم صعود به المپیک باید در این خصوص صحبت کنیم.
یک مقدار از بسکتبال ایران فاصله بگیریم و در مورد آلمان صحبت کنیم. چرا از سال 2005 به بعد آلمانیها نتایج خوبی کسب نکردند؟
در آن دوران تیم ملی آلمان متکی به «نوویستکی» بود و باید این نکته را در نظر بگیرید که در اروپا تیمهای قوی زیاد هستند و حدود یک ماه دیگر همزمان با جام ملت های آسیا مسابقات اروپا هم برگزار میشود و اگر مشاهده کنید میبیند بسکتبال اروپا چقدر قدرتمند است. آلمان در فوتبال با اسپانیا همترازی میکند اما در بسکتبال اینطور نیست. بزرگترین مشکل بسکتبال آلمان، فوتبال است. در آلمان مردم دیوانه فوتبال هستند. اگر درجهبندی کنیم اولویت اول تا پنجم مردم فوتبال است. آنها ترجیح میدهند پای تلویزیون مسابقهای که در لیگ دسته سوم فوتبال بوندس لیگا را نگاه کنند تا اینکه بخواهند بسکتبال ببینند البته شنیدم در ایران هم همینطور است.
پس همه چیز تحت تأثیر فوتبال است؟
بله در آلمان بسکتبال و سایر رشته ها زیر سایه فوتبال هستند. در بایرن مونیخ که یک باشگاه حرفهای است کار کردم اما عملا همه چیز به فوتبال ختم میشود. البته این را باید بگویم که در بازیهای خانگی ما «باستیان شوان اشتایگر» بازیکن فوتبال بایرن مونیخ همیشه در سالن حضور پیدا میکرد.
البته در تمرینات بایرن مونیخ مشاهده میکنیم که تمرین بسکتبال بین بازیکنان برگزار میشود.
پپ گواردیولا خودش اسپانیایی است و آنها هم در بسکتبال حرفهای زیادی برای گفتن دارند. زمان من هم همین حس در یوپ هاینکس وجود داشت.
جریان آشناییتان با آنگلا مرکل چه بود؟
بعد از نایبقهرمانی ما مرکل تیممان را به محل کار خودش در دولت آلمان دعوت کرد و آنجا صحبت کردیم. او یک زن بزرگ است که ورزش را دوست دارد، اما باید بگویم که علاقهاش به فوتبال بیش از بسکتبال است.
شما سالهای زیادی در آمریکا حضور داشتید. این امکان برایتان فراهم نشد بتوانید در NBA کار کنید؟
7-8 سال پیش مسئولان دالاس ماوریکس نظر من را برای همکاری با این تیم در «دیلیگ» جویا شدند و درخواست همکاری کردند که این برای من باعث افتخار بود. من به عنوان سرمربی در اروپا و آسیا کار کردم. این طبیعی است که شما دوست دارید با «هایدی کلوپ» هم قهوه بخورید.
شیرینترین خاطرهتان در دوران بسکتبالیتان چه بوده است؟
در بلگراد و پکن به خاطر افتخارآفرینیهایی که داشتم خوشحالم. همین که در آلمان با دو تیم درجه یک کار کردم و موفقیتهایی داشتم خودش زیباترین و دلانگیزترین خاطره میتواند باشد. البته اینکه میخواهم با تیم ملی ایران برای المپیک انتخاب شویم میتواند بهترین خاطرهام باشد.
برخی میگویند شما در رده باشگاهی موفقتر از ملی بودهاید. این موضوع را قبول دارید.
نمیتوانم بین این دو تفاوت قایل شوم. من با آلمان نائب قهرمان اروپا شدم و به المپیک رفتم. در رده باشگاهی هم 9 قهرمانی دارم.
چند فرزند دارید؟
دو دختر دارم.
آنها هم بسکتبال بازی میکنند؟
خیر. آنها هیچ وقت نخواستند بسکتبالیست باشند.
شرایط ایران را در این مدت کمی که بودید چطور ارزیابی میکنید؟ آیا به مسائلی که رسانههای خارجی درباره ایران میگفتند توجه داشتید؟
دوستی داشتم که از ایران آمده بود و سوالاتی پرسیدم. میدانستم که ایران کشور دوستداشتنی است. مردم آن مهمانپذیر و با عشق هستند. مدت زیادی در ایران حضور نداشتم که به تورنمنت چین رفتیم. البته برداشت من در این مدت کم هیچ تغییری نسبت به گذشته نکرده است. این حس مهماننوازی و حس کمک و مهربانی که مردم ایران دارند فوقالعاده است. بازیکنانی که در اختیار دارید انسانهای بزرگی هستند که قلب بزرگی هم دارند و احترام میگذارند. نظم و انضباط هم در میان آنها مشاهده میشود. من به عنوان یک انسان میگویم که در مورد کشور بدون شناخت نگاه مثبت یا منفی ندارم که بخواهم صحبت کنم. تمام اطلاعات را در مورد ایران از مترجمم گرفتهام و هفته پیش هم فرصتی دست داد تا گشتی در شهر داشته باشیم و به بازار تهران رفتم. از وجود تعداد زیادی موتور در ایران متعجب شدم چون در کل عمرم این تعداد موتور ندیده بودم!
شما تا جام ملتهای آسیا قرارداد دارید. اگر این اتفاق افتاد ادامه همکاری دهید آیا میتوان انتظار داشت که همانند ولاسکو در والیبال تحولی را در بسکتبال ایران به وجود بیاورید؟
همه چیز به آینده باز میگردد. ایران پتانسیل زیادی در بسکتبال دارد و قطعا میتواند به شرایط خوبی برسد. من هم اگر باشم به این موضوع کمک زیادی خواهم کرد.
به عنوان صحبت پایانی اگر مطلبی مدنظرتان است، بفرمایید.
فکر میکنم در مورد تمام مسائل صحبت کردیم و امیدوارم با تیم ملی بسکتبال ایران به موفقیتهای خوبی برسم. از شما هم که مرا دعوت کردید، تشکر میکنم.
بائرمن که شخصیتی آرام داشته و سابقه نایب قهرمانی با آلمان در اروپا را دارد، برای سه ماه و تا پایان جام ملتها سرمربی ایران نام گرفت و پس از یک هفته تمرین، راهی تورنمنت چین شد.
شخصیت او بازیکنان را به این باور رسانده که انگیزه دوباره به تیم ملی بازگردانده شده است. بائرمن در چین سیستم چرخشی استفاده از بازیکنان را برنامه ریزی کرد و به گفته خودش به 60 درصد ترکیبی که میخواسته، رسیده است.
پس از دو هفته حضور در راس کادرفنی ایران برای دقایقی با او همکلام شدیم؛ با وجود اینکه چند ساعتی بود از سفر چین بازگشته و خسته بود، دعوت ما را پذیرفت و به سوالات مختلف در مورد بسکتبال ایران، خودش و بسکتبال آلمان پاسخ داد.
مشروح مصاحبه وی را در زیر میخوانید:
چه شد که بسکتبال ایران را برای کار کردن انتخاب کردید؟
من بازیهای تیم ملی ایران را در جام جهانی اسپانیا دیده بودم و یک شناخت نسبی داشتم. میدانستم که تیم جالبی است و پتانسیل خوبی برای کار کردن و پیشرفت دارد. این نکته برایم مهم بود. انگیزه دومم این بود که ایران قابلیت انتخاب شدن برای المپیک 2016 ریو را دارد. در طول دوره مربیگری بعد از یک بار که با آلمان این شانس را داشتم، ایران میتواند دومین شانس من برای حضور در المپیک باشد. المپیک برای هر بازیکن و هر مربی یک انگیزه خاصی دارد. سومین دلیل و انگیزهام این بود که میخواستم خودم را در این فرصت کم آزمایش کنم.
مهمترین چیزی که باعث جذبتان شد چه بود؟
ایران مانند آلمان 80 میلیون جمعیت دارد و بسکتبال آن مانند این کشور قدمت دارد. تصور میکنم با کار درست و حمایت مطلوب و همکاری بازیکنان که تجربه خوبی در بسکتبال دارند میتوانیم تیمی را درست کنیم که قهرمان آسیا شده و به المپیک برود.
مهمترین ضعف بسکتبال ایران را در این مدت کوتاهی که در کشورمان بودید چه میدانید؟
نظر من این است که هر کسی در این جایگاه قرار میگیرد آرزوی این را میکند که یک ساختار خوبی داشته باشد. نبود مربیان جوان و تحصیلکرده و توانمند میتواند یکی از مشکلات باشد. ایران و آلمان از لحاظ جمعیت یکی هستند اما آلمان شمار انسانهای پیرش زیاد است اما ایران اینطور نیست و اکثرا جوان هستند. برای کشوری با 80 میلیون جمعیت وجود مربیان جوان و تحصیلکرده ضروری است. اگر اینطور باشد ظرف یک یا دو دهه به سطح اول بسکتبال جهان میرسد. به عنوان مثال در چند کشور اروپایی مانند لیتوانی، کرواسی و یونان که حداکثر 9 یا 10 میلیون جمعیت دارند میبینید چه بازیکنان توانمندی وجود دارند.
با یک هفته تمرین به تورنمنت چین رفتید. ارزیابیتان از این رقابتها چیست؟
طبیعی است که این زمان خیلی کم بود. به خصوص اینکه بخواهیم نهایت بهره را از پتانسیل بازیکنان ببریم. با این وجود در این تورنمنت خوب بودیم. من و بازیکنان فهمیدیم که باید در چه جایگاهی قرار بگیریم و کار کنیم.
نتیجهای که کسب شد رضایتبخش بود؟
از نظر نتیجه بدیهی است که با یک هفته کار کردن قهرمان نشویم اما برای شناخت از بازیکنان خیلی خوب بود. با توان فعلی دوم شدیم.
محور تمریناتتان در این یک هفته روی دفاع بود؟
بله اینطور است. با در نظر گرفتن این یک هفته در بخشهای تاکتیکی و امتیازگیری نهایت بهرهبرداری را کردیم. بعد از یک هفته تمرین بازیکنان احساس خستگی میکردند. ما دفاع را طبقهبندی و بر اساس آن کارمان را انجام دادیم. طبیعی است در این یک هفته در بخشهای دفاعی نتوانستیم کار لازم و کافی را انجام دهیم.
در مورد حمله هم برنامه داشتید؟
برای کار هجومی زمان نداشتیم اما از نظر عملکرد دفاعی نتیجه خوبی گرفتیم که فاکتورهای لازم در تیم وجود داشت و بازیکنان خوب توجه میکردند.
چین اصلیترین رقیب ما محسوب میشود. آیا در این مسابقات تیم اصلیاش را به میدان فرستاد یا خیر؟
تیم اول چین در اروپا حضور داشت. این تیم ترکیب امیدهای آنها بود. بازیکنانی که از سه ماه قبل دور هم جمع شده بودند و قرار است در تیم اصلی هم بازی کنند. تیم چین را در صربستان، کرواسی و روسیه به طور دقیق دیده و جزئیات لازم را نکتهبرداری کردیم. اگر فکر کنیم چین اصلیترین حریفمان است اشتباه کردیم. روی کاغذ شاید اولین و جدیترین رقیب باشد اما در یک تورنمنت حریفان دیگر را نباید دست کم بگیریم. برای تکتک حریفان باید دقیق برنامهریزی کرد و با تمام توان مقابل آنها به میدان رفت. کره، لبنان و فیلیپین هم حریفان قدری هستند.
چقدر در این تورنمنت به ترکیبی که مدنظرتان بود رسیدید؟
در خوشبینانهترین حالت بین 50 تا 60 درصد؛ باید بگویم اگر این تورنمنت به جای اینکه امروز برگزار میشد 15 روز بعد بود شناخت من از ترکیب اصلی 100 درصد میشد. الان در فاز اول آمادهسازی هستم. به اهداف خود در کار دفاعی 60 درصد و در حمله تا 50 درصد رسیدهایم.
بازیکنان در صحبتهای خود از اعتماد به نفسی که به آنها از طریق شما داده شده است رضایت کامل دارند.
معتقدم در هر تورنمنت اگر میخواهید موفق باشید باید اعتماد به نفس کافی داشته باشید و قدر خود را بدانید. این اعتماد به نفس هم از طریق مربی و هم از طریق همتیمیها به یکدیگر منتقل میشود. در یک چنین تورنمنتی بازیکن زمانی که احساس کند اعتماد به نفسش بالاست و باور کند که سخت تمرین کرده است میتواند به پیروزی برسد.
ترکیب تیم ملی ایران حدود 10 سال است که ثابت مانده. این احتمال وجود دارد که با حضور شما تغییراتی ایجاد شود؟
حامد حدادی، صمد نیکخواه بهرامی و مهدی کامرانی سه بسکتبالیستی هستند که طی سالهای گذشته خیلی افتخارآفرینی کردهاند. بدیهی است که حضور در المپیک ریو برای آنها باعث افتخار و مهم است اما از آن جایی که سن آنها بالای 30 سال شده است باید در چند سال آینده در نهایت احترام و همکاری از تیم ملی کنار بروند و به فکر حضور نسل جدید باشیم. معتقدم این سه بسکتبالیست از تمام بازیکنانی که بعد از آنها قرار میگیرند بهتر هستند اما باید به نفرات دیگر هم بها و فرصت بدهیم.
تصمیم دارید با مربیان ایرانی جلسه بگذارید؟
برای من همیشه همکاری با همکارانم اولویت مهمی بوده و سعی کردم از بین این همکاران چهرههای برجسته را در کنارم داشته باشم. شاهینطبع یک مربی درجه یک است و تجربه بینالمللی خوبی دارد. او آسیا را به خوبی میشناسد و بدیهی است که با توجه به این خصوصیات به عنوان همکار در جایگاه خوبی از کمکهای وی برخوردار باشم و کمکهای او بسیار خوب و غیر قابل انکار است.
لیگ ایران را از نزدیک مشاهده نکردید. این اتفاق را چطور ارزیابی میکنید؟
این یک اشتباه است که مربی بازیهای لیگ را نبیند. من به صورت زنده بازی ها را ندیدهام اما از طریق ویدئو آنها را مشاهده کردم و اطلاعات زیادی به دست آوردم.
سطح رقابتهای لیگ ایران را چطور دیدید؟
آن چیزی که حس کردم این بود که در فصل قبل 4-3 تیم خیلی خوب و در سطح بالایی بودند اما سایر تیمها در یک سطح قرار داشتند. باید تدبیری اندیشیده شود که تقریبا همه تیمها در یک سطح قرار بگیرند و برنده و بازنده از قبل مشخص نباشند. در اروپا بازیکنان دو بازی در لیگ خود انجام میدهند و یک مسابقه هم بین کشورها در یورو لیگ برگزار میشود.
شما با برگزاری اردوهای بلندمدت موافق هستید یا کوتاه مدت؟
اردو نباید زیاد طولانی و نه کوتاه مدت باشد. مربی برای اینکه فلسفه کاری خود را به بازیکنان منتقل کند به زمان نیاز دارد تا بتواند بازیکنان را هماهنگ و کارش را پیش ببرد. برای اینکه تمام این فاکتورها با هم جور شود و بازیکنان تمام تاکتیکها را یاد بگیرند دو ماه و نیم زمان کافی است. مربی باید تلاش کند تا بازیکن خودش را پیدا کند و تا زمانی که بازیکن به این حس برسد باید تلاش کرد. نباید اینطور باشد در یک اردوی کوتاه مدت 12 نفر را انتخاب و به مسابقه اعزام کنیم و اینطور تصور کنیم که همان تیم هم باید موفق شود؛ این اشتباه است. از سوی دیگر اردوی طولانی مدت هم خستگی جسمی و هم خستگی روحی را به بار میآورد.
خیلی از کارشناسان میگویند در پست سنتر با مشکل کمبود بازیکن مواجهیم. این موضوع را قبول دارید؟
مسلم است. سه نفری را که نام بردم سطحشان از بقیه بالاتر است و سایر بازیکنان از لحاظ توانایی به آنها نمیرسند، اما قطعا پتانسیل بزرگ شدن را دارند. اگر با آنان کار شود به قابلیت خوبی میرسند. به عنوان مثال میثم میرزایی با وجود سن کم در حال حاضر نمیتواند به تواناییهای حامد حدادی برسد. چهرههایی مانند سجاد مشایخی، فرید اصلانی، بهنام یخچالی و محمد جمشیدی بازیکنان جوانی هستند که اگر کار حرفهای با آنها شود به رشد خوبی میرسند. من موافق این هستم که در مورد قابلیتهای آنها صحبت کنیم نه ضعفشان. به نظر من در مورد شرایط حال حاضر باید نگرش مثبت داشته باشیم.
چه راهکاری و پیشنهادی برای پیشرفت بسکتبال ایران دارید؟
اگر روی نوجوانان 10 تا 12 ساله کار درستی صورت بگیرد و سرمایهگذاری شود میتوان از آنها در حدی استفاده کرد که در جام جهانی حاضر شوند.تمام اینها به نگرش مثبت بستگی دارد.
بازیکنان در این مدت که با شما کار کردند به این موضوع اعتقاد دارند که از این به بعد هیچکس حضور ثابتی در تیم ملی ندارد. نظرتان چیست؟
دقیقا همان چیزی است که شما گفتید. وظیفه مربی این است که حس اعتماد به نفس را به بازیکنان بدهد تا آنها همیشه خود را برای حضور در میدان آماده بدانند. معتقدم مربی مانند پدر است. اگر مرتب به فرزندش بگوید که او ناتوان است حس بهبود کار در آن بچه ایجاد نمیشود. باید به او روحیه بدهد.
در فصلی که گذشت دو لیگ برگزار شد؛ آیا این موضوع میتواند مفید باشد؟
در مورد لیگ و برگزاری آن باید مدیران و مسئولان لیگ پاسخ بدهند. خیلی زود است که بخواهم اظهار نظر کنم اما معتقدم بهتر است. یک لیگ پویا برگزار شود و تیمها در سطح نسبتا مساوی قرار داشته باشند.
ایران سال گذشته در بازیهای آسیایی مغلوب کره جنوبی شد و 2011 نیز نتوانست به المپیک برود. فکر نمیکنید کار سختی برای رساندن ایران به المپیک ریو داشته باشید؟
حضور در چنین تورنمنتی نیازمند یک کار گروهی بین فدراسیون و مربیان و بازیکنان تیم ملی است. از نظر من شرایط چین مشخص بوده و رقیب اصلی و میزبان مسابقات است. میدانم که کار سختی داریم اما باورم این است که میتوان در آنجا هم برنده شد. برای رسیدن به آن باید خیلی از فاکتورها را داشته باشیم. تمام نفراتی که در تیم ملی حاضرند باید سالم باقی بمانند. تمام شرایط لازم را باید در اختیار داشته باشیم. باید بها بدهیم و سخت کار کنیم. یک تیم یکپارچه و متحد باشیم که همه برای هم تلاش کنند و برنده باشند. مطمئن باشید اگر تمام این فاکتورها جور باشد به قول ما آلمانیها چینیها را گرم میکنیم و عرقشان را درمیآوریم!
البته ایرانیها هم لفظ شکستن چینیها را به کار میبرند.
این خیلی عالیست. (با خنده)
در ایران همه والیبال را با بسکتبال مقایسه میکنند. این مقایسه را چطور ارزیابی میکنید؟
ابتدا باید بگویم که مردم ایران به والیبال کشورشان افتخار میکنند. آن هم به خاطر قدرتنمایی در جهان. البته مردم ایران باید بدانند که میتوانند در پنج سال آینده به تیم ملی بسکتبال کشورشان هم ببالند. هیچ بسکتبالیستی نیست که از موفقیت والیبالیست خوشحال نشود و برعکس. بسکتبال و والیبال بخشهای همراه جامعه ایران هستند. از نظر من که آلمانی هستم مقایسه این دو سخت است اما میگویم که بسکتبال ایران میتواند به جایگاه والیبال برسد.
شما گفتید در پنج سال آینده ایران میتواند به جایگاه خوبی مثل والیبال برسد اما همه میگویند ما پشتوانه خوبی نداریم. نظرتان چیست؟
رمز موفقیت این میتواند باشد که شما روی بازیکنان 10 تا 12 ساله سرمایهگذاری و به آنها آموزش دهید. روی فیزیکشان کار کنید تا بالا بیایند. کار فدراسیون باید این باشد که مربیان جوان را آموزش دهد و تنها رمز موفقیت چیزهایی بود که گفتم.
آیا از شما خواسته شده در آینده روی تیمهای پایه نیز نظارت کنید؟
در حال حاضر تمام تمرکز ما روی برنامه های تیم ملی بزرگسالان برای رفتن به المپیک است. بعد از آن فارغ از صعود یا عدم صعود به المپیک باید در این خصوص صحبت کنیم.
یک مقدار از بسکتبال ایران فاصله بگیریم و در مورد آلمان صحبت کنیم. چرا از سال 2005 به بعد آلمانیها نتایج خوبی کسب نکردند؟
در آن دوران تیم ملی آلمان متکی به «نوویستکی» بود و باید این نکته را در نظر بگیرید که در اروپا تیمهای قوی زیاد هستند و حدود یک ماه دیگر همزمان با جام ملت های آسیا مسابقات اروپا هم برگزار میشود و اگر مشاهده کنید میبیند بسکتبال اروپا چقدر قدرتمند است. آلمان در فوتبال با اسپانیا همترازی میکند اما در بسکتبال اینطور نیست. بزرگترین مشکل بسکتبال آلمان، فوتبال است. در آلمان مردم دیوانه فوتبال هستند. اگر درجهبندی کنیم اولویت اول تا پنجم مردم فوتبال است. آنها ترجیح میدهند پای تلویزیون مسابقهای که در لیگ دسته سوم فوتبال بوندس لیگا را نگاه کنند تا اینکه بخواهند بسکتبال ببینند البته شنیدم در ایران هم همینطور است.
پس همه چیز تحت تأثیر فوتبال است؟
بله در آلمان بسکتبال و سایر رشته ها زیر سایه فوتبال هستند. در بایرن مونیخ که یک باشگاه حرفهای است کار کردم اما عملا همه چیز به فوتبال ختم میشود. البته این را باید بگویم که در بازیهای خانگی ما «باستیان شوان اشتایگر» بازیکن فوتبال بایرن مونیخ همیشه در سالن حضور پیدا میکرد.
البته در تمرینات بایرن مونیخ مشاهده میکنیم که تمرین بسکتبال بین بازیکنان برگزار میشود.
پپ گواردیولا خودش اسپانیایی است و آنها هم در بسکتبال حرفهای زیادی برای گفتن دارند. زمان من هم همین حس در یوپ هاینکس وجود داشت.
جریان آشناییتان با آنگلا مرکل چه بود؟
بعد از نایبقهرمانی ما مرکل تیممان را به محل کار خودش در دولت آلمان دعوت کرد و آنجا صحبت کردیم. او یک زن بزرگ است که ورزش را دوست دارد، اما باید بگویم که علاقهاش به فوتبال بیش از بسکتبال است.
شما سالهای زیادی در آمریکا حضور داشتید. این امکان برایتان فراهم نشد بتوانید در NBA کار کنید؟
7-8 سال پیش مسئولان دالاس ماوریکس نظر من را برای همکاری با این تیم در «دیلیگ» جویا شدند و درخواست همکاری کردند که این برای من باعث افتخار بود. من به عنوان سرمربی در اروپا و آسیا کار کردم. این طبیعی است که شما دوست دارید با «هایدی کلوپ» هم قهوه بخورید.
شیرینترین خاطرهتان در دوران بسکتبالیتان چه بوده است؟
در بلگراد و پکن به خاطر افتخارآفرینیهایی که داشتم خوشحالم. همین که در آلمان با دو تیم درجه یک کار کردم و موفقیتهایی داشتم خودش زیباترین و دلانگیزترین خاطره میتواند باشد. البته اینکه میخواهم با تیم ملی ایران برای المپیک انتخاب شویم میتواند بهترین خاطرهام باشد.
برخی میگویند شما در رده باشگاهی موفقتر از ملی بودهاید. این موضوع را قبول دارید.
نمیتوانم بین این دو تفاوت قایل شوم. من با آلمان نائب قهرمان اروپا شدم و به المپیک رفتم. در رده باشگاهی هم 9 قهرمانی دارم.
چند فرزند دارید؟
دو دختر دارم.
آنها هم بسکتبال بازی میکنند؟
خیر. آنها هیچ وقت نخواستند بسکتبالیست باشند.
شرایط ایران را در این مدت کمی که بودید چطور ارزیابی میکنید؟ آیا به مسائلی که رسانههای خارجی درباره ایران میگفتند توجه داشتید؟
دوستی داشتم که از ایران آمده بود و سوالاتی پرسیدم. میدانستم که ایران کشور دوستداشتنی است. مردم آن مهمانپذیر و با عشق هستند. مدت زیادی در ایران حضور نداشتم که به تورنمنت چین رفتیم. البته برداشت من در این مدت کم هیچ تغییری نسبت به گذشته نکرده است. این حس مهماننوازی و حس کمک و مهربانی که مردم ایران دارند فوقالعاده است. بازیکنانی که در اختیار دارید انسانهای بزرگی هستند که قلب بزرگی هم دارند و احترام میگذارند. نظم و انضباط هم در میان آنها مشاهده میشود. من به عنوان یک انسان میگویم که در مورد کشور بدون شناخت نگاه مثبت یا منفی ندارم که بخواهم صحبت کنم. تمام اطلاعات را در مورد ایران از مترجمم گرفتهام و هفته پیش هم فرصتی دست داد تا گشتی در شهر داشته باشیم و به بازار تهران رفتم. از وجود تعداد زیادی موتور در ایران متعجب شدم چون در کل عمرم این تعداد موتور ندیده بودم!
شما تا جام ملتهای آسیا قرارداد دارید. اگر این اتفاق افتاد ادامه همکاری دهید آیا میتوان انتظار داشت که همانند ولاسکو در والیبال تحولی را در بسکتبال ایران به وجود بیاورید؟
همه چیز به آینده باز میگردد. ایران پتانسیل زیادی در بسکتبال دارد و قطعا میتواند به شرایط خوبی برسد. من هم اگر باشم به این موضوع کمک زیادی خواهم کرد.
به عنوان صحبت پایانی اگر مطلبی مدنظرتان است، بفرمایید.
فکر میکنم در مورد تمام مسائل صحبت کردیم و امیدوارم با تیم ملی بسکتبال ایران به موفقیتهای خوبی برسم. از شما هم که مرا دعوت کردید، تشکر میکنم.